تنگ طه
وبلاگي شامل مطالب آموزشي دوره ابتدايي و مطالبي درباره روستاي تنگ طه
در رباعيات خيام از بهشت و دوزخ زياد نام برده شده است در مجموعه 13 رباعي كه از خيام در كتاب مونس الاحرار آمده نامي از بهشت و دوزخ برده نشده گرچه بيشتر به آمدن انسان به دنيا و رفتن از اين دنيا اشاره مي نمايد اما به بهشت و دوزخ اشاره اي نمي كند اما در رباعيات خيام به تصحيح فروغي و غني و نيز ترانه هاي خيام اثر صادق هدايت به بهشت و دوزخ اشاره شده و در چندين رباعي با موضوع بهشت و دوزخ با كلمه گويند شروع مي گردد كهبيشتر به نظر مي رسد منظور حكيم از شخص گوينده افراد مذهبي كه دين را مايه ي دست اندازي به اموال مردم قرار مي دهند مي باشد و بعد نظر مخالف خود را عنوان مي دارد كه اين رباعيات بدين شرحند البته در برخي جاها بين اين دو نيز اختلافاتي وجود دارد : در نسخه هدايت مي گويد : گویند بهشت عدن با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل برادر از دور خوش است ادامه مطلب ... عطار در منطق الطير پس از تصميم مرغان براي يافتن سيمرغ انتقادهاي آنها شروع مي شود كه عطار سخن 10 تا از آنها را به ترتيب اول بل بل و بعد از او طوطي ، طاووس ، بط ، كبك ،هماي ،باز و بوتيمار را مي آورد و دو پرنده آخر كوف و صعوه مي باشند . کوف آمد پیش چون دیوانهای گفت من بگزیدهام ویرانهای كوف كه تمثيلي از افراد گوشه گير مي باشد و افرادي كه خود را از جامعه جدا مي دانند و معتقدند اگر با ديگران باشند به گنج يا سعادت نخواهند رسيد . برخي از اين افراد اختلاط با اجتماع را به دليل اينكه خيلي از مردم ممكن است داراي برخي كج رفتاري ها باشند را باعث انحراف خود از راه سعادت مي دانند و بنابراين هيچكس جز خود را مومن و به دور از انحراف نمي دانند . از ديد اين افراد اجتماع بايد خودش خود را بسازد و افراد ناسالم را از بين ببرد تا افراد سالم زندگي راحت تري داشته باشند . كوف مي گويد من به اين دليل به ويرانه علاقه دارم كه آنجا جاي گنج است و براي اينكه من گنج را بيابم بايد از همه كس دوري گزينم : در خرابی جای میسازم به رنج زانک باشد در خرابی جای گنج لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... هشتمين مرغي كه عطار در منطق الطير او را به ميدان مي آورد، بوتيمار است كه پرنده اي است كه بر لب آب مي نشيند و غصه مي خورد كه چرا قطره اي از آب كم شده است و تمثيلي است از افراد خسيس كه فقط به جمع كردن مال دلخوشند و خرج كردن آن را حتي براي خود روا نمي دارند و هميشه غصه كم شدن دارايي خود را دارند . بوتيمار مي گويد : مني كه هميشه بر لب دريا مي نشينم و از خساست خودم قطره اي از آب دريا نمي نوشم و اگر قطره اي از آب دريا كم گردد دل من كباب مي شود : بر لب دریا نشینم دردمند دایما اندوهگین و مستمند چون نیم من اهل دریا، ای عجب بر لب دریا بمیرم خشک لب گر ز دریا کم شود یک قطره آب زآتش غیرت دلم گردد کباب براي همچو مني عشق دريا كافي است و توانايي رسيدن به سيمرغ را ندارم . چون منی را عشق دریا بس بود در سرم این شیوه سودا بس بود آنک او را قطره ي آبست اصل کی تواند یافت از سیمرغ وصل لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ... در منطقل الطير بعد از تصميم مرغان به سفر هر كدام از مرغان به بيان اشكالات سفر مي پردازند كه عطار سخنان ده مرغ را كه هر كدام تمثيلي از قشر خاصي از افراد اجتماع مي باشند را در ده بخش مي آورد و در دنباله انتقادات مرغ ، جواب هدهد به او را هم مي آورد و پس از آن هم حكايتي فراخور سخنان مرغ و هدهد مي آورد . كه ابتدا بلبل و پس از آن به ترتيب طوطي ، طاووس ، بط ، كبك و هماي به بيان سخن مي پردازند و هفتمين پرنده باز است كه در كلام عطار ممثل افرادي است كه متملق و چاپلوسي را شيوه خود ساخته و مي خواهند از اين طريق به بزرگان نزديك شده و در سايه آنها خود هم به نان و نوايي برسند و اين افراد هميشه تملق صاحبان قدرت را مي نمايند و اگر صاحب قدرتي از منصب خود بركنار گردد ديگر كاري به او ندارند . براي اين اشخاص اصطلاحات فراواني به كار برده مي شود نظير بادمجان دور قاب چين ، پاچه خوار و يا به قول سعدي مگسان دور شيريني كه مانند مگس دور شيريني را شلوغ مي كند اما فقط به منفعت خود كه خوردن شيريني است فكر مي كند نه چيز ديگري . باز بيان مي دارد كه : گفت من از شوق دست شهریار چشم بربستم ز خلق روزگار لطفا براي مشاهده بقيه به ادامه مطلب مراجعه فرماييد . ادامه مطلب ...
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لينك هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|